گَرد رویا را از آیینه پس بگیر،
از پسِ فوت آخر فقط،
دهانِ دستانِ خستهی امروز، بر میآید و بس.
بشنویم ترانهی « ستوه » را با صدای زیبای بانو « رکسانا صرافی » و شعر نیمایی زیبای استاد « فریدون مشیری »
قطعهی « ستوه »
شعر : استاد فقید فریدون مشیری
خواننده : بانو رکسانا صرافی
آهنگساز : استاد سروش کمالیان
ذکرِ رمزی که شده، در همهْآفاق، شُگون
به « فنارفتِ » دو چشمِ شررِ اهرمنِ عصرِ کنون !
سببِ حادثهی رویشِ جان را تنِ هرغنچهی بردرد گواه
که به امیّد نشستند به انجامِ « برونْآمد » از این بند سیاه
آخرش،
بر ملا خواهد ساخت ... !
بهار آمد ولی آویشن هر « آه »
زمستان را به روی خاک خاطرْکِشتِ خود انگار میبارد
از این خانه تکانی جای بابونه
گل تشویش در عمق وجودم ریشه میکارد...
***************************************
نمیتوانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی،
ولی میتوانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی ...!
سی_اس_لوئیس
خجسته باد بهاری که در ره است ... !
میان این همه مزّه،
تو آن سردی مطبوعی که میپیچد
خودش را دور طعمِ تندیِ «پونه»
لب آب هراسان از بلندی تا به گندم زار
نسیمی خوشخرامی تو، برای هرم این «گونه»
فردا, پر از شاید است و
امروز پر از نباید،
سرگیجه را به هیچ بسپار و در آغوش نمیدانمها،
بال بر زنهار بزن.
در ادامه متن کامل شعر به همراه تحلیلی بر مقوله « زیبایی شناسی آفرینش گرایانه » نوشته استاد محمد حسن چگنی میخوانیم که دراین خصوص به شعر « زنهار » اشاره دارند.