سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه
طبقه بندی موضوعی

واقعه

 

لوگوی شعر سپید

 

 

چه شعرها که بر واقعه
به پنجه ی قلم ریخته شد
چه مویه ها که بی اراده
از شکاف لبهای روزگار فرو چکید

اما کنون که دستاوردِ رویداد را به انتظار نشسته ایم
در شمایلی به گستره ی جهان
هنوز سر از نور می‌بُرند و عطر خون به پاست!

بلوغی شرم شکن ...!
چیزی، به گذر تقویم، دگرگون نمی‌شود ...!





در ادامه میتوانید نقد های انجام شده بر روی نسخه اولیه شعر را ملاحظه بفرمایید:


لوگوی شعر سپید

نقد شعر در سایت شعر پاک:


 

نسخه اولیه شعر
------------
بلوغ شرم شکن

————
چه شعرها که بر واقعه
به پنجه ی قلم ریخته شد
چه موژناله ها که بی اراده
از شکاف لبهای روزگار فرو چکید

اما کنون که درآیشِ رویداد را به انتظار نشسته ایم
در شمایلی به گستره ی جهان
هنوز سر از نور می‌برند و عطر خون به پاست !

بلوغی شرم شکن
چیزی، به گذر تقویم، دگرگون نمی‌شود …!


سپیده طالبی





استاد حامی شریبی :

ساختار زبانی و ایجاد فضایی جالب توجه برای سادگی و روان سازی واژه ها در استفاده از صنعت تلمیح ، شاعر را درگیر ذهنیت خود و واقعیتی نموده تا بتواند با تکنیک بیانی ( زبان شاعر ) از زبان شعر که همان چرخه درونی شعر است بسلامت خارج شود

 

 اما کنون که درآیشِ رویداد را به انتظار نشسته ایم
در شمایلی به گستره ی جهان
هنوز سر از نور می‌برند و عطر خون به پاست !

 

که کار شاعر با شهودی شاعرانه در این قسمت به اوج میرسد

درودتان باد بانوی خوب شعر سرکارخانم طالبی

ارادتمند شما
حامی شریبی

99-6-18

 

استاد بانو خانم دکتر فریبا نوری

مرور و نقد مختصری بر شعر بلوغ شرم شکن از بانو سپیده طالبی:
با سلام به دوستان همراه
نکاتی چند که در مورد شعر بلوغ شرم شکن بانو سپیده طالبی به ذهن من می رسد با شما عزیزان در میان می گذارم:

  1. در این شعر نو آوری در سطح زبان یک هدف به نظر می رسد
  2.  این نو آوری هم در سطح واژه و هم در سطح عبارت به چشم می خورد:
    در سطح واژه/ موژناله ها، درآیش
    در سطح عبارت: بلوغ شرم شکن

     
  3.  حال باید دید نو آوری (در اینجا در سطح زبان) تا چه حد ریشه اندیشگانی در شعر دارد و تا چه حد به ارتباط شناختی مخاطب با شعر کمک می کند چون “نو آوری به صرف نو آوری” در هر سطح و نوع از بیان، معمولا نه تنها کمک کننده نیست بلکه خرابی هایی هم در شعر به بار می آورد. حال ببینیم در این شعر این نوآوری ها چگونه عمل کرده اند.
     
  4.  “بلوغ شرم شکن” یک عبارت پردازی واقعا خلاق است که بار انتقادی محکم و ریشه داری را با خود حمل می کند. بار انتقادی که یک وجه آن در سطر قبل (هنوز سر از نور می برند و عطر خون به پاست) باز نمود مصداقی دارد، و یک وجه دیگر آن در سطر پایانی شعر (چیزی به گذر تقویم دگرگون نمی شود) بازنمود ذهنی.
    بنابراین بله این ترکیب نو و خلاق، کارکرد اندیشگانی داشته و به ارتباط شناختی مخاطب با شاعر کمک بسزایی می کند
    و این یعنی نو آوری موثر.
  5.  در مورد واژه سازی ها به دو دلیل من حضور آن ها را در شعر آسیب رسان می دانم:
    الف) سره گرایی این دو واژه تغییرات سبکی ناپایدار در شعر ایجاد کرده است.
    ب) به همین دلیل، به لحاظ شناختی در انعطاف پذیری و کارکردهای اجرایی دیگر ذهن مخاطباز جمله “توجه انتخابی” وی، تغییری رخ می دهد که مد نظر شاعر نیست یعنی توجه انتخابی خواننده از عمق به سطح می آید و درگیر فرایند واژه سازی می شود.
    و این از همانجاهایی است که نو آوری، خرابکاری می کند.
    شاعر خلاق (در زبان، سبک، قالب و ) همیشه باید در نظر بگیرد که چگونه و تا چه حد کارکردهای اجرایی مغز مخاطب را درگیر بدعت ها کند که اصل شعر آسیب نبیند.

با درود فراوان به شاعر ارجمند
تندرست و پاینده باشند به مهر

 

99-7-3

 

 

 

و امّا شعر با چوبه ها برقص! ” اثر خانم دکتر فریبا نوری که شعر واقعه با الهام از آن بداهه شده است :


با چوبه ها برقص! ”


باد می وزد
مثل صحنه ای که شِمر
در نوای طبل
چرخ می زند
با صدای خون چکان به چکمه های خیس
پیچ و تاب می خورد؛ اسیر سرفه می شود
خسته از رَجَز
خسته از نگاهِ سرد و بی تفاوتِ ….
)
مرد و زن کنارِ خیمه ایستاده اند](
باد می وزد
چون بخارِ گرم
از سرِ جنازه های غرقِ خون
کنجِ چشمهایشان هنوز
جانِ عاشقی که مرگ را
تا بلندِ زندگی
داد می زند
شمر،
پای در جدل
ضربِ تیغ تاج بر سرش:
این منم!
همان کسی که آخرین صدا
از رهاترین نگاه را
به گوش خود شنیده است
باد می وزد
نیزه بر زمین
میان دست های ماست
تو میان اشقیا، فقط
اسم شمر را شنیده ای؟!
من سوادِ حج نا تمام
من سوادِ چند صد مُرید
من سوادِ دشتِ کوفه ام
آی روزگار!
من ، حسین را ، نکُشته ام!
این جماعتی که سنگ می زند مرا
ناله می کند
در نوای خلسه ای غریب
آاااای!
با توام!
تو خودت پرنده را نکُشته ای؟!
.
.
.

باد می وزد
لابه لای موی دختران ِ ابرو آب
در صدای بغض ِ صخره ها
در مراسم دعای پاکِ ناخدا
درصدای رقصِ چوبه های بادبان که در افق
مثل چوبه های خیمه ” دار” می شوند
این صدای نبضِ روشنی ست
از گلوی خسته ی زمین
از رگ ِ غم ِ ترانه ای که شاخه ی شکسته را
روی موج ِ خون و آب می بَرَد
از پرِ پرندگان ِ شاد
از سرِ رهای آسمان
از هوای جاودانِ جنگلِ بلوط
تا دلی که پاک
.
.

می شود؟؟؟

 

 

فریبا نوری

 

لوگوی شعر سپید

نظرات  (۲)

  • شادان شهرو بختیاری
  • سلام و عرض ادب خانم طالبی گرانمهر

    لب مریزاد

    سپید زیبایی ست

    پاسخ:
    سلام و عرض ادب
    استاد شهروی گران قدر

    خیلی خوش آمدید
    و سپاسگوی تان هستم
    بزرگوارید

    پاینده باشید و تندرست
  • فاطمه حیدری (رضوان)
  • سلام بر شما بزرگوار 

     

    بسیار عالی 

     

    همواره سبز باشید و در پناه خدا سلامت و پیروز 

    پاسخ:
    سلام و عرض ادب نازنین بانوی
    خیلی خوش آمدید و سپاسگزارتان هستم
    پاینده باشید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">