سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

 

گیسوی‌عشق


 

فایل صوتی - خوانش شعر

شعر و خوانش : سپیده طالبی

موسیقی زمینه خوانش شعر : قطعه ای در دستگاه سه گاه ، تک نوازی سه تار ، اثر استاد مسعود شعاری

 

 

 

لوگوی شعر نیمایی سپیده طالبی

 

شانه کن ،
گیسوی عشقم
تو بزن ،
مضراب شوقت را ،
به هر بند دلم


من کنم ،
آشفته هر شب
کوک دل را و سپارم ،
خرمن گیسو به باد

نغمه خوان و این نوا را
بعدِ هر شوری به دل ،
دیوانه کن


من شوم ،
حیران تر و از مستی‌اش ،
آن گام را نجواکنان ،
با گوشه ای بر هم زنم !


خانه کن ‌،
در قلب من ،
بر هر مقام و هر ردیف
چنگ زن ، بر تارِ جانِ بی نوا

من کِشم ،
بر سیمِ آخر با کمانِ دلبری
کوچه باغی را روم
محو گردم در فضای
رامشِ نخجیرگان ، چشمانِ تو !

 

 

لوگوی شعر نیمایی سپیده طالبی

نظرات  (۷)

سلام 

به عقیده شما ، گیسوی عشقم در همین شعر :

شانه کن ،
گیسوی عشقم
تو بزن ،
مضراب شوقت را ،
به هر بند دلم

 

عشق خودش را به داشتن گیسو تشبیه کرده‌است؟ همانند تمثال انسانی؟

یا آنکه از کسی می خواهد گیسوی عشقش را شانه بزند تا آراسته گردد؟



زیاد شعر نو دوست ندارم ولی برخی از شعرهای نو واقعا زیبا و با مفهومند همانند: 

 

 بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید

باغ صد خاطره خندید،

عطر صد خاطره پیچید:

 

یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.

تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.

من همه، محو تماشای نگاهت.

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشۀ ماه فروریخته در آب

شاخه‌ها  دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ

 

یادم آید، تو به من گفتی:

–        ” از این عشق حذر کن!

لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن،

آب، آیینه عشق گذران است،

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،

باش فردا، که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!

 

پاسخ:
سلام و درودها گرامی

در این شعر تلقی من بر این قرار گرفته و عشق به داشتن گیسو تصور شده و معشوق از مخاطب در خواست التفات دارد با شانه زدن بر گیسوی این عشق،
یعنی درخواست توجه می‌نماید

سپاس از همراهی تان و شعر نیمایی زیبایی که از استاد فقید فریدون مشیری عزیز به یادگار گذاشتید
Dߋes your website have a contаct page? I'm having problems locating it but, I'd
like to send you an e-mail. I've got some ideɑs for your blog yoᥙ might be
interested іn hearing. Either way, great sіte and I look forward
to seeing it improve over time.
پاسخ:
Hi my friend,
I received your massage in this page and
thank you for your kindness,
Tоdaү, I went to the beach with my children. I found a ѕea shell and gave
it to my 4 year old daughter and said "You can hear the ocean if you put this to your ear."
Տhe put the sheⅼl to her ear and screamed. There was a hermit crab inside
and it pinched her ear. She never wants to go
back! LoL I knoᴡ this is completely off topic but I had
to telⅼ someone!
پاسخ:
very nice!
Hi my friend,
thank you for your kindness and
Thank you for expressing your feelings and defining what happened
I am appreciate to be your accompany you
  • شادان شهرو بختیاری
  • درودی دیگربار خانم طالبی گرانمهر

    خواهش میکنم , نظر لطف شماست

    در مورد پرسش هایی که فرمودید در حد وسع دانش و تجربه مان در خدمت خواهیم بود .  ولی همیشه یادتان باشد که در دانش های کاربردی و نظری هیچ ثبات و انحصاری وجود ندارد . زیرا  دنیا , دنیای متغیرهاست . و  نسبیت عامل این متغیرهاست .  با این وجود این انسان هست که برای زندگی متناسب با شناختی که در زمانه اش دارد  با اجماع آرا , قانون و تبصره  وضع می کند و حد و حدود ترسیم می کند و  چارچوب می تراشد . که صد البته با گذشت زمان , و تغییر در رویه ی زندگی و  رشد دانش و شناخت , آن قاون ها و تبصره ها و حد و حدودها و چارچوب ها و خط و مشی ها تغییر خواهند کرد و روزآمد خواهند شد . زیبایی این جهان به همین متغیر بودنش هست . که اگر ثبات بر جهان حاکم بود , زندگی بسیار کسل کننده میشد . ادبیات و شعر هم از این قاعده مستثنا نیست . وقتی سبک خراسانی در خراسان در چریان بود . برای شاعران خراسان تصور سبک هندی  در قرون بعد دور از ذهن بود . آنچه را زبان می نامیم . متناسب با زمان و مدنیت تغییر ماهیت میدهد .  و ادبیات و شعر هم متاثر از همین تغییر است . ایمان داشته باشید که انسان هایی که در آینده در آسمانشهرها و شهرهای شناور  و با فناوری مدن تر از  زمانه ی ما  زندگی می کنند .  ادبیات و سبک سرایش زمانه ی خودشان را خواهند داشت .  امروزه ما نمیدانیم که شاعران آینده کدام تغییرات را در جهانبینی ادبی خود خواهند داشت و  بانی کدام سبک خواهند بود . ولی می توانیم از روی آنچه هنوز  از تیوریهای نیما محقق نشده حدس بزنیم که قسمتی از پتانسیل شعر آن زمان تمرکز روی چندوزنی خواهد بود .

     

    به هر حال آنچه مقدورمان باشد را مضایقه نخواهیم کرد 

    قلب و قلم تان همیشه سبز

     

    پاسخ:
    سلام و عرض ادب و احترام
    حضورتان جناب استاد گران ارج

    سپاس از جواب بسیار آرامبخش و منطقی تان و در شگفتم که شما چگونه ذهن من را خواندید چون مهمترین سوالم همان قضیه چند وزنی کارکردن در شعر نیماست و صحت و سقم آن و نحوه دقیق چیدمان ارکان برای بندهای یک شعر نیمایی ست تا موسیقی واحد شعر به نحوی مناسب حفظ شود و تغییرات به گوش چندان وخیم جلوه نکنند چون در جایی از مطالبتان شما در پاسخ یکی از دوستان فرموده بودید که در یک شعر نیمایی نامگذاری وزن و بحر عروضش بر اساس نام بحر کلانی است که شعر در آن سروده شده است و میتوان در یک بحر ( مضارع بعنوان نمونه ) از تمامی زحافات بحرهای متداول و موجود مضارع (که به قطع ساخته شاعران از گذشته تا کنون است )  استفاده نمود خصوصا در بحر مضارع که ارکانش  ترکیبی از ارکان بحرهای کلان رمل ، هزج ... میباشد این درهمی بایستی قاعده و قانونی داشته باشد البته هنوز کل سوالم را در ذهنم و روی کاغذ مرتب نکرده ام ولی در صفحه شما خواهم نوشت تا از جوابیه تان دوستان دیگر هم بهره مند شوند

    بینهایت سپاسگرتان هستم و خداوند را شاکرم که با شما آشنا شدم و شما نیز مهربانانه به شعر من توجه فرمودید.

    خورشید مهرتان همواره تابان باد
  • شادان شهرو بختیاری
  • درودها مهربانو

     

    خوشحالم از حضورتان در بیان

    برایتان آرزوی موفقیت هرچه بیشتر دارم

    دکلمه عالی بود 

     

    پاسخ:
    سلام و عرض ادب و احترام استاد گران مهر
    سپاسگرار لطف و مرحمت تان هستم

    استاد گرامی
    هنوز در حال مطالعه مطالب آموزنده اتان هستم و بسیار سپاسگزارتان هستم بابت زحماتتان در تهیه مطالبی بسیار عالی ، و سوالاتی هم برایم پیش آمده ولی چون مدتی برای بودن در فضای مجازی محدودیت داشتم و تمرکز بر کار را نداشتم ، انشالله و حتما به زودی سوالاتم را به حضورتان مطرح خواهم نمود
     
    پاینده باشید

    آن دوست که دیدنش بیاراید چشم

    بی‌دیدنش از گریه نیاساید چشم

    ما را ز برای دیدنش باید چشم

    ور دوست نبینی به چه کار آید چشم

    # سعدی

    پاسخ:
    درودها مهربانوی نازنین

    عذرخواهم از تاخیر در پاسخگویی
    مدتی امکان حضور در فضای مجازی را نداشتم

    سپاس از بودنتان

    من کنم ،
    آشفته هر شب
    کوک دل را و سپارم ،
    خرمن گیسو به باد....

    درود عاااالی بود گلم

     

    قلمت سبز

    پاسخ:
    درودها دنیای نازنینم

    خوش آمدید
    و سپاس از همراهی همیشگی تان


    مانا باشید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">