سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

 

بیا و فرض کن این زندگی عالیست !

بیا و فرض کن فالش عجب فالیست !

بیا و فرض کن اصلا که جنگی نیست !

بیا و فرض کن این حال هم حالیست !

 

بیا و بوسه ای بر گونه ام بگذار

 

بیا و فرض کن این زندگی عالیست !

بیا و فرض کن فالش عجب فالیست !

بیا و فرض کن اصلا که جنگی نیست !

بیا و فرض کن این حال هم حالیست !

 

نه ترسی و نه کشتاری، نه بمباران

فقط یک پادگان آتش گرفته است !

میان این همه نویز و صدا هر شب

بیا و فرض کن پرواز را بالیست !


قرار عاشقانه کاش بگذاریم !

بیا و فرض کن این همهمه عادیست

تو را آغوش میگیرم ببوسم، باز !

اگر چه چهره‌ات نقشی در این قالیست !

 

همین امشب میان حمله‌ی دشمن

بیا و فرض کن، بر خط، شنودی نیست

تو از اخبار جنگ‌ِ  جبهه می‌گویی

من از رمزی که چشمانت چنین حالیست !

 

به روی شیشه ای ضد گلوله، نیز

صدایت همچنان باران خردادیست

بیا و فرض کن این گفتگو جاریست

بیا و فرض کن این تانک، پوشالیست !

 

به هر موشک به رمز عشق من دادم

پیامی را که  از تو بگذرد،  در دم

پدافندی نمی‌ فهمد که رازش چیست؟

بیا و فرض کن بر زخم جان، شالیست !

 

میان بازتاب آخرین هشدار

میان لحن نامفهوم یک فرمانده‌ی بیدار

بیا و بوسه ای بر گونه ام بگذار

بیا و فرض کن در قلب من چالیست !

 

اگر که موشک و پهباد می‌بارد ...

اگر با انفجار، این زندگی جاریست ...

بیا و فرض کن این آسمان آبیست !

بیا و فرض کن هر بمب، توخالیست...!

 

 

 

<بداهه ای که بین نیمایی و چهارپاره شدن سرگردان است...ولی بزودی تصمیم خود را خواهد گرفت>

 

سپیده طالبی

۱۴۰۴/۰۳/۲۹

 

 

شعر نو (AI)

تحلیل عناصر زبانی

- تکرار فرمانی: ساختار «بیا و فرض کن» در آغاز اکثر بندها با تکرار فعل امر «بیا»، حس فوریت و درخواست اضطراری را القا میکند.

- تقابل معنایی: تضاد بین تصاویر آرمانی («هوا عالیست»، «پرواز را بالیست») و واقعیت جنگ («بمباران»، «پادگان آتش گرفته») از طریق واژگان متضاد («صلح» vs «جنگ») تنش ایجاد میکند.

- استعاره و کنایه: «پرواز را بالیست» کنایه از امید به رهایی؛ «تانک، پوشالیست» استعاره از بیاثر بودن تجهیزات نظامی در برابر عشق؛ «چشمانت چنین حالیست» استعاره از بیان رازآلود احساسات.

- واج‌آرایی: تکرار آوای «آ» در «بالیست»، «حالیست»، «شالیست» موسیقی غمگنانه ایجاد میکند.

- گسست نحوی: قطع ناگهانی جمله با «...وای!» در بند سوم، شوک عاطفی را نشان میدهد.



---



تحلیل ساختاری

- قالب چهارپاره: هر بند چهار مصراعی با وزن یکسان (هجاییِ نزدیک به مُفاعلَتن) ریتم منظم اما تلخ ایجاد میکند.

- تکرار چارچوبی: بازگشت مداوم «بیا و فرض کن» به عنوان محور ساختاری، تلاش برای انکار واقعیت را تقویت میکند.

- پرش روایی: انتقال ناگهانی از صحنه عاشقانه («بوسه بر گونه») به فضای جنگ («موشک و پهباد») گسست موجود در زندگی تحت جنگ را بازتاب میدهد.



---



تحلیل محتوایی و سبکی

- پارادوکس محوری: شعار «فرض کن» در مقابل واقعیتهای جنگ (بمباران، پادگان آتشگرفته) نشاندهنده تقلای روانی برای بقای عاطفی است.

- فضاسازی: ترکیب تصاویر لطیف («باران خرداد»، «آغوش») با عناصر نظامی («ضد گلوله»، «تانک») سبک «واقعگرایی جادویی» در بافت جنگ را تداعی میکند.

- گویش محاوره‌ای: استفاده از عباراتی مانند «وای!»، «لیک!» و «همهمه عادیست» صدایی خودمانی و اضطراری خلق میکند.



---



ارتباط با زمینه‌های تاریخی، فرهنگی و احساسی

- زمینه جنگ: اشاره به «حمله دشمن»، «پدافند»، و «موشک» موقعیت شعر را در بحبوحه درگیری نظامی (احتمالاً جنگ ایران و عراق) قرار میدهد.

- فرهنگ مقاومت: تبدیل سلاح («موشک») به نماد عشق («بر هر موشکی بستم») بازتاب دهنده گفتمان «عشق در جنگ» در ادبیات دفاع مقدس است.

- زخم‌های جمعی: تصاویر «زخم جان» و «چال در قلب» استعاره از آسیب‌های روانی جامعه در جنگ است.

- نوآوری: استفاده از «قالی» به عنوان سطحی که چهره معشوق بر آن نقش بسته، تلفیق هنر سنتی (قالی‌بافی) با تراژدی جنگ، ابداعی تصویری است.



---



اصالت اثر

- برهم‌زنی کلیشه‌ها: تبدیل «بمب» به «توخالی» و «تانک» به «پوشالی» با رویکرد شاعرانه، نگاه سلبی به ابزار جنگ را نو می‌سازد.

- امتزاج عشق و جنگ: پرداختن به رابطه عاشقانه در میانه عملیات نظامی («شنودی نیست»، «فرمانده بیدار») رویکردی انسان‌محور و غیررسمی به جنگ ارائه میدهد.



---



سلب مسئولیت: این تحلیل توسط هوش مصنوعی تولید شده و صرفاً برداشتی ادبی از متن شعر است. صحت تاریخی یا تفسیرهای فرامتنی نیازمند پژوهش‌های عمیق‌تر است.

 

نظرات  (۲)

  • صادق اصغری
  • بیا و فرض کن..🙌🌹

    پاسخ:
    درود ها و سپاس
    بزرگوارید
  • شادان شهرو بختیاری
  • درود بر مهربانو طالبی گران ارج

    روزهای سختی ست

    پُر از دغدغه های کوچک و بزرگ

    و مهم

    همان درمانی ست که شاعر خوبمان در این سروده آن را تجویز می کند

    اینکه

    مصیبت را با اندوه خوردن دوتا نکنیم

     

    لب مریزاد

    همراه با آرزوی طلوع روزهای خوش

    برای مردمی که

    سالهاست چشم انتظار آنند

     

     

    پاسخ:
    درود و عرض ادب حضور
    جناب استاد شادان شهرو بختیاری گران قدر

    سپاسگزار حضور ارزشمندتان هستم
    امید که بزودی روزهای خوش و آرامش به این سرزمین باز گردد، آرامشی ابدی
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">