«کاراپت دِردِریان» با نام ادبی «کارو» متولد ۱۶ آبان ۱۳۰۴ در همدان و درگذشته ۲۷ تیر ۱۳۸۶ در کالیفرنیا نویسنده و شاعر ایرانی ارمنیتبار بود.
کاراپت دِردِریان در ۱۶ آبان ۱۳۰۴ برابر ۶ نوامبر ۱۹۲۵ در شهر همدان متولد شد اما در بروجرد و اراک نیز زندگی کرده بود.آنها بعد مرگ پدر مدتی را در مراغه و تبریز میگذرانند و مدتی بعد به تهران کوچ میکنند.
کارو از نسل نخست شاعران نیمایی است.
میشنویم و میبینیم دکلمهی یکی از اشعار نیمایی زیبای ایشان را با نام « الا ، ای رهگذر ! منگر ! چنین بیگانه بر گورم »
متن کامل شعر و مختصری در خصوص زندگی این شاعر زیباسرای نیمایی:
الا ، ای رهگذر ! منگر ! چنین بیگانه بر گورم
چه می خواهی ؟ چه می جویی ، در این کاشانه ی عورم ؟
چه سان گویم ؟ چه سان گریم؟ حدیث قلب رنجورم ؟
از این خوابیدن در زیر سنگ و خاک و خون خوردن
نمی دانی ! چه می دانی ، که آخر چیست منظورم
تن من لاشه ی فقر است و من زندانی زورم
کجا می خواستم مردن !؟ حقیقت کرد مجبورم
چه شبها تا سحر عریان ، بسوز فقر لرزیدم
چه ساعتها که سرگردان ، به ساز مرگ رقصیدم
از این دوران آفت زا ، چه آفتها که من دیدم
سکوت زجر بود و مرگ بود و ماتم و زندان
هر آن باری که من از شاخسار زندگی چیدم
فتادم در شب ظلمت ، به قعر خاک ، پوسیدم
ز بسکه با لب مخنت ،زمین فقر بوسیدم
کنون کز خاک فم پر گشته این صد پاره دامانم
چه می پرسی که چون مردم ؟ چه سان پاشیده شد جانم ؟
چرا بیهوده این افسانه های کهنه بر خوانم ؟
ببین پایان کارم را و بستان دادم از دهرم
که خون دیده ، آبم کرد و خاک مرده ها ، نانم
همان دهری که بایستی بسندان کوفت دندانم
به جرم اینکه انسان بودم و می گفتم : انسانم
ستم خونم بنوشید و بکوبیدم به بد مستی
وجودم حرف بیجایی شد اندر مکتب هستی
شکست و خرد شد ، افسانه شد ، روز به صد پستی
کنون … ای رهگذر ! در قلب این سرمای سر گردان
به جای گریه : بر قبرم ، بکش با خون دل دستی
که تنها قسمتش زنجیر بود ، از عالم هستی
نه غمخواری ، نه دلداری ، نه کس بودم در این دنیا
در عمق سینه ی زحمت ، نفس بودم در این دنیا
همه بازیچه ی پول و هوس بودم در این دنیا
پر و پا بسته مرغی در قفس بودم در این دنیا
به شب های سکوت کاروان تیره بختیها
سرا پا نغمه ی عصیان ، جرس بودم در این دنیا
به فرمان حقیقت رفتم اندر قبر ، با شادی
که تا بیرون کشم از قعر ظلمت نعش آزادی
کارو دردریان
---------------------------------------------------------------------------------------
کاراپت دِردِریان (به ارمنی: Կարապետ Տէրտէրեան) با نام ادبی کارو (۱۶ آبان ۱۳۰۴ در همدان – درگذشته ۲۷ تیر ۱۳۸۶ در کالیفرنیا) نویسنده و شاعر ایرانی ارمنیتبار بود.
زندگینامه
کاراپت دِردِریان در ۱۶ آبان ۱۳۰۴ برابر ۶ نوامبر ۱۹۲۵ در شهر همدان متولد شد اما در بروجرد و اراک نیز زندگی کرده بود. آنها بعد مرگ پدر مدتی را در مراغه و تبریز میگذرانند و مدتی بعد به تهران کوچ میکنند.
کارو از نسل نخست شاعران نیمایی است.
کارو یکبار ازدواج کرد و از همسرش جدا شد. او سه فرزند دارد دو دختر و یک پسر. رمی، ربکا و رنه.
ویگن خواننده ایرانی نیز برادر وی بود. او با برادرش رابطهٔ بسیار صمیمانهای داشته است.
درگذشت
محمد رضا عیوض زاده (نویسنده و پژوهشگر) ضمن یادداشتی دربارهٔ مرگ کارو تاریخ مرگ این زنده یاد را چنین مینویسد؛ کارو در چهارشنبه هجدهم ژوئییه ۲۰۰۷ برابر با ۲۷ تیر ۱۳۸۶ در آسایشگاهی به نام «دهکده مریم» در ایالت کالیفرنیا دیده از جهان فرو بست. پیکرش را پس از یک هفته نگهداری در سردخانه در روز چهارشنبه ۲۵ ژوئیه در گورستان «گلندل» به خاک سپردند.
تأثیر گذاری آثار کارو
محمد رضا عیوض زاده دربارهٔ تأثیر گذاری آثار کارو چنین مینویسد؛ سرودههای کارو انتقادی و بازتاب حقایق تلخ زندگی انسان است؛ مسائلی از جمله فقر، ظلم و جنایت در جوامع جایگاه ویژهای در آثار وی دارد. علاوه بر آن کارو با احساسی سرشار خالق قطعات و اشعار زیبای عاشقانه است، عشق انسانی نیز بخش قابل توجهی از آثار او را تشکیل میدهد. جسارت بیان حقایق با احساسی سرشار و با زبانی که برای توده مردم قابل فهم است و انتخاب موضوعات پر مخاطب و مورد توجه نسل جوان از عواملی است که آثار کارو را مورد اقبال عموم قرار میدهد، وی چهره آشتی دهنده بخش بزرگی از جامعه جوان ایرانی با ادبیات است.
کتابها و آثار
شکست سکوت
نامههای سرگردان
برادرم ویگن
سایهٔ ظلمت
سمفونی سرگردانی یک انسان
خاطرات یک گورکن
ماسهها و حماسهها
پروازهای فکر
دو بیتیها
کفرنامه
شعرهای نیمه کاره
واژه در ذهنه مچاله
خط خطی های تراژیک
کاغذ تا نیمه پاره
دل دله یک شمع بی سو
آدمی شکل تفاله
نقص تصویر شب و ماه
آینه در دید سایه
مرگ تکراریه ساعت
گوشه ی متروک خانه
بزم تیغ و خون و خلسه
رقص تحمیلیه باله
منگنه کردن شب تاب
به تن ترد ستاره
لای و لالایی من سوز
پخش موزیک و ترانه
جامه ی خالی و بی روح
فتح تخم هندوانه
چنگک و سیگار و چاقو
مسطتیل و استوانه
رد دود و ترس و تسکین
غسل تعمید شبانه
قاب عکسی کج و ماوج
طرح و نقشی کودکانه
متواری شدن از خود
و ترا کردن بهانه
من و این و نیمه ی بی من
تو بگو که چیست چاره؟