« دلریخته »
من میخواهم نام قالب این ترانهی زیبا را « غزل نیمایی » بگذارم، چرا که از لحاظ ساختاری سعی کرده است خود را در قالب یک غزل عاشقانه با ردیف و قافیه ای به یاد ماندنی جای دهد ( وزن : مفعول / مفتعلن / مفتعلن / .../ مفعولن ، قافیه و ردیف : -َر یادت نیست ) و در عین حال با توجه به اضافه کردن یک رکن ( مفتعلن ) در دو مصرع و نیز گریز از وزن یا تغییر از وزن اصلی به وزنی نزدیک، در دو مصرع دیگر ( تغییر به وزن : مفعول / مفتعلن / مفاعلن / مفعولن ) ، شعر میتواند خود را در قالب دیگری به رخ بکشد که از خصوصیات یک شعر نیمایی است.
بهر تقدیر امیدوارم شنیدن این ترانهی زیبا با شعر « غزل نیمایی » زیبایی از استاد شهیار قنبری لحظات خوشی را برایتان به یاد و ارمغان آورد .
بشنویم ترانهی « دلریخته » را با صدا و شعر نیمایی زیبای استاد « شهیار قنبری »
شعر، ملودی و آواز : شهیار قنبری
تنظیم کننده : عبدی یمینی
متن ترانهی « دلریخته »
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ی نا خوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
تلخی فاصله ها نیز به یادت ماندست
نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست
یادم هست ..... یادت نیست ..
خواب روزانه اگر درخور تعبیر نبود
پس چرا گشت شبانه در بدر یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
یادم هست ...... یادت نیست ..
عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست
تو که خود سوزی هر شب پره را میفهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دلریختگان چشم نداری بی دل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست
یادم هست ...... یادت نیست
درود بابت انتخاب زیباتون
https://ifilo.net/v/9MH5Yyy?start=23