فایل صوتی - خوانش شعر
شعر و خوانش : سپیده طالبی
سلام ای مهربانی که مدام از بودنت شادم
طواف کعبه ات واجب ! خداوند زمین زادم
در آن لحظه …
در آن ساعت که میخواند رجز بیدادِ اهریمن
نمیلرزم
نمیترسم
تو را من حرف میگوشم
تو را من مهر مینوشم
تو را میپوشم ای آغوشْپیراهن
تو را میپوشم و بر تاک جانت میشوم خوشه
تو را مینوشم و در عمق جانم میزنی ریشه
چه خوشبختم تو را دارم
چه خوشبختم که هستم در پناه تو
هنوزم نازنین هر روز
هوس دارم ببویم آن نسیمی را که میآید،
به سویم، بامدادانِ نگاه تو
فروزان شمعِ آرامْ اشک ریزِ من
هوس دارم برایت شاپرکهای خیالم را برقصانم
نِشانم بر لبانت مخملِ زیبای لبخندی
برای آتشِ گلزارِ جانت، پا بسوزانم
دلم میخواهد آسوده برایت بر ملا سازم
چه آمد بر سر دنیای احساسم
بگویم نبض شادی ها چرا کندند !
چرا تا آرزوها پل نمیبندند !
هنوزم مهربان ، من هم گهی دلواپست هستم
میان لحظه هایی هم خدا شاهد که بیحد، بیکَست هستم
چراکه خوب میدانم،
به قدّ ِ روزهایی که گذشته بر من و حالم
بلندی، سروْ طبعِ دلْصبوری تو !
به تعداد تمام روزهای پیشِ روی من
اَرسرودِ پُر از تشویش و اما که جسوری تو !
طوافت میکنم ای هورمزدایی
که جام جان من گردیده لبریز از صفای تو
به سر داری همیشه چادرِ ایثار
عرق کرده حیایِ من، از این عشق و وِلای تو
اگرچه باغ عمرت را سپیداری خرامانم
مقیم خانهی دنج دلت همواره میمانم !
دلارامم ...!
بجوشد تا همیشه زمزم جانت
گذارم پای را بر هر قدمْجایِ خداگامت !
درود بانو جان
بسیار لذت بردم از نیمایی نابت نازنین بانو
از نکات قابل توجه اشعار دلنشین و پرمفهومت پرداخت و کاربرد واژگان ترکیبی زیباست ماننند خداگام و ...
بسیار زیبا و دلبرانه
احسنت بانو جان
عذر تقصیر اگر دیر خدمت رسیدم برای عرض ادب
قلمت همواره نویسا دوستِ جانم
برقرار باشی به مهر