سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چشم‌اشاره» ثبت شده است

لبهای شروع

 

ترانه : هوش مصنوعی

 

 

می‌شود باز تو باشی که بیایی و بمانی ...
به دلم شور ببخشی
و  مرا نیز بخوانی ...

 

لوگوی شعر نیمایی سپیده طالبی

 

 

می‌شود باز تو باشی که بیایی و بمانی
به دلم شور ببخشی
و  مرا نیز بخوانی
 
مثلِ تعریفِ جدیدی
خودِ آرامشِ مطلق
تو همان حسّ ِ تبسّم
روی لبهای شروعی
که لطیفی و مدیدی
 
می‌شود باز بیایی بشوی مایه ‌ی اعجاز
به همان درد فرح زا
به خدا کاش تو باشی‌که دچارم بکنی باز
 
تو بیایی بزنی کاش به این تب
به دلِ داغیِ مردادِ وجودم
مثلِ یک حسّ ِ قدیمی
بشوی تازه نسیمی، بوزی به تارِ بودم
 
خسته ام من ز هیاهو
این همه حیله و نارو ،  چه همه پرسش و واجو
چه بگویم من از این حسّ ِدو پهلو

یک بغل غصّه کنار ِگل شب بو

منتظر مانده نگاهش به ستاره

کاش می‌شد که دوباره
بشوی رد ز کنارم شده حتی به نظاره
نفسم نیز بیفتد به شماره
بشوم باز عزیزت به یکی چشمْ‌ اشاره !


 

 

۱۳۹۹/۰۴/۰۵

لوگوی شعر نیمایی سپیده طالبی