سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

 

مهار ذهن

 

لوگوی غزل

 

کاش می‌شد  با  قلم رویای  خود را  شانه کرد
موج هایش را گرفت و صاف و بی‌دندانه کرد

یا  که  می‌شد  رونقی  بخشید  بر  احوال ِ دل
روی دشتِ  خاطره  کِشتِ گل  و پروانه کرد

هم   اگر  می‌شد
  میان ِ  آسمانی   تار  و   تَر

میهمان  شد  بر کرانش  ،  ماه را دُردانه کرد

رسم  می‌شد ،  بر  بلندا  سادگی  را  جار زد
زندگی  را سرکشید  و لاک خود را لانه کرد

یا که شاید هم به راهی دور گاهی  بی‌غرض
ساده و آسوده  رفت ‌ و  خنده ای  جانانه کرد

گر بخواهد  دل گذارد  بر گلویِ صبر ،  پای

قید را برچید  و راحت گریه ای مردانه  کرد

آخ اگر می‌شد  هوایی تازه  بود  و  روح  داد
این جهان را پاک‌وسرشار ازگل‌ و‌گلخانه کرد

یا  که  فانوسِ  سپیدی   بر تنِ  شب ها  نمود
سایه‌ی  مهر و مرو‌ّت   بر  سرِ  کاشانه  کرد

لذتی می‌داد  ،  صبحی ، مملو  از نورِ خدای
دیده  را  بر حق گشود  و رجعتی دیوانه کرد

جانِ من ! باید مهاری بهرِ ذهن از شعر بافت
بند، محکم کرده و بر دردِ خودشکرانه کرد !

 

 

لوگوی غزل

نظرات  (۱)

  • فاطمه حیدری (رضوان)
  • سلام و عرض ادب بانو طالبی ارجمند

    بسیار زیبا

    سبز باشید

    حق نگهدارتان

    پاسخ:
    خوش آمدید مهربانو حیدری عزیزم
    سپاسگزارتان هستم نازنین
    خوشحالم شما را هم در سایت بیان ملاقات میکنم

    شاد و پاینده باشید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">