میشود آیا دلی را بی سبب ویرانه کرد
کوه را با آبشارش دشمن و بیگانه کرد
میشود آیا چکاند از گوشهی چشمی غزل
عاشقانه حسّ ِ خود را در خورِ پیمانه کرد
میشود آیا دهانِ عشق را شیرین نمود
مزّه کرد و رد شد و کاری چنین رندانه کرد
میشود آیا به روی آب هم خندید و ماند
بی کفن جنگید و گوری درخورِکاشانه کرد
میشود آیا به زنگ آلوده باشد جامِ جان
بی غل وغش،آن زمان رفتارِجم وارانه کرد
میشود آیا ببندی گوش خود را بر جهان
پای صلحش رفته امضا را،ظفرمندانه کرد
میشود آیا تمامِ درد ها را قصّه کرد
اشکِ براینغصّهها راچون گلاب انبانه کرد
میشود اما همایِ همدلی را دانه داد
اندکی کمتر سرِ زخمی جان را شانه کرد
بوسه باید زد به خاکِحرمت این مرزوبوم
مردمی را جلوهگاهِ اعتبارِ خانه کرد
درود و لب مریزاد خانم طالبی گرامی
غزل خوش آهنگی ست
مصراع دوم ، بیت پنجم ، یکجورهایی اختلال ریتمی داره