سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

آبشار

 

لوگوی غزل

 

می‌شود آیا   دلی  را   بی سبب  ویرانه کرد
کوه را  با   آبشارش  دشمن  و   بیگانه کرد

می‌شود آیا  چکاند  از گوشه‌ی چشمی غزل
عاشقانه ‌حسّ ِ خود را  در خورِ  پیمانه کرد

می‌شود آیا   دهانِ  عشق  را   شیرین  نمود
مزّه کرد و رد شد و کاری چنین رندانه کرد

می‌شود آیا  به  روی آب هم  خندید و  ماند
بی کفن جنگید و گوری درخورِکاشانه کرد

می‌شود آیا  به  زنگ آلوده  باشد  جامِ  جان
بی
غل وغش،آن زمان رفتارِجم وارانه کرد

می‌شود آیا  
ببندی گوش خود را   بر جهان
پای صلحش رفته امضا را،ظفرمندانه کرد

می‌شود آیا   تمامِ   درد ها    را    قصّه کرد
اشکِ براین‌غصّه‌ها راچون گلاب انبانه کرد


می‌شود  اما  همایِ   همدلی  را   دانه  داد
اندکی کمتر سرِ زخمی  جان را  شانه کرد

بوسه باید زد به خاک‌ِحرمت این مرزوبوم
مردمی   را   جلوه‌گاهِ   
اعتبارِ   خانه  کرد

لوگوی غزل

نظرات  (۲)

  • شادان شهرو بختیاری
  • درود و لب مریزاد خانم طالبی گرامی

    غزل خوش آهنگی ست

    مصراع دوم ، بیت پنجم ، یکجورهایی اختلال ریتمی داره 

     

    پاسخ:
    سلام و عرض ادب و احترام استاد گرانقدرم
    خیلی خوش آمدید
    سپاس برای حضور ، لطف و دقت نظرتان
    چشم، حتما مجددا روی آن بیت فکر خواهم نمود
    پاینده باشید

    می‌شود آیا  به  روی آب هم  خندید و  ماند
    بی کفن جنگید و گوری درخورِکاشانه کرد

     

    درود عالی ومفهومی گلم

     

    قلمت سبز

    پاسخ:

    درودها دنیای نازنینم
    سپاس گوی حضور صمیمانه و ارزشمندت هستم
    شاد باشید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">