ترانهی برف
شعر : نیما یوشیج
خواننده و آهنگساز : فرهاد مهرداد
با هم گوش کنیم به این ترانهی زیبا با شعر نیمایی دلنوازی از شاعر فقید نیمای بزرگ
(متن ترانه با اندکی تغییر در متن اصلی شعر)
زردها بیهوده قرمز نشدند
قرمزی رنگ نیانداخته بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
گرده روشنی مرده برفی . همه کارش آشوب
بر سر شیشه هر پنجره بگرفته قرار
زردها بیهوده قرمز نشدند
قرمزی رنگ نیانداخته بیهوده بر دیوار
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
صبح پیدا شده اما آسمان پیدا نیست
گرده روشنی مرده برفی . همه کارش آشوب
بر سر شیشه هر پنجره بگرفته قرار
من دلم سخت گرفته است از این
میهمان خانه مهمان کش روزش تاریک
من دلم سخت گرفته است از این
میهمان خانه مهمان کش روزش تاریک
که به جان هم نشناخته . انداخته است
چند تن خواب آلود . چند تن ناهموار
چند تن نا هشیار که به جان هم نشناخته . انداخته است
چند تن خواب آلود . مشتی ناهموار
چند تن نا هشیار . چند تن خواب آلود
متن اصلی شعر
زردها بی خود قرمز نشده اند
قرمزی رنگ نینداخته است
بی خودی بر دیوار !
صبح پیدا شده از آن طرف کوه «ازاکو» امّا
«وازنا» پیدا نیست !
گرتهی روشنی مردهی برفی – همه کارش آشوب –
بر سرِ شیشهی هر پنجره بگرفته قرار
«وازنا» پیدا نیست !
من دلم سخت گرفته است از این
میهمانخانهی مهمان کُشِ روزش تاریک
که به جان هم نشناخته، انداخته است:
چند تن خواب آلود
چند تن ناهموار
چند تن ناهشیار !!
« نیمایوشیج»
درود لطف داری استاد گلم
سپاااااس از حضور سبزت
شادباشی و سلامت و خوب