ترانهی « عجب صبری خدا دارد »
شعر : رحیم معینی کرمانشاهی
آواز : عبدالحسن ستارپور
آهنگساز : محمد حیدری
تنظیم : منوچهر چشم آذر
با هم گوش کنیم به این ترانهی زیبا با شعر نیمایی دلنوازی از استاد ترانه سرایی، جناب رحیم معینی کرمانشاهی
متن شعر:
عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم
همان یک لحظه اول
که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان
جهان را با همه زیبایی و زشتی
بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .
که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم
نخستین نعره مستانه را خاموش آن دم ، بر لب پیمانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین
زمین و آسمان را واژگون ، مستانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
نه طاعت می پذیرفتم
نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده،....
پاره پاره در کف زاهد نمایان ، سبحه ی، صد دانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو، آواره و ، دیوانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان
سراپای وجود بی وفا معشوق را، پروانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ، ...
تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده،...
خواری میفروشد،...
گردش این چرخ را وارونه ، بی صبرانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم
که میدیدم مشوش عارف و عامی
ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش
بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری
در این دنیای پر افسانه میکردم
عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم
همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ...
تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد!
و گر نه من بجای او چو بودم،...
یکنفس کی عادلانه سازشی، با جاهل و فرزانه میکردم
عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !
رحیم معینی کرمانشاهی
درود بر مهربانو طالبی گران ارج
و سپاس از گزینش درخور نیمایی سروده ای بجا از رهروان نیمای نامور، به ویژه « معینی کرمانشاهی» ، که مشعل نبمایی به کوشش دلباختگانی چون او ، دست به دست گشته تا در دوران گوشه نشینی اش به خواهندگان امروزش برسد که اگر چنین بزرگمردانی نبودند ، آن مشعل، در همان روزهای نخستینش از فروغ افتاده بود .