سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

بلوغ نابالغ

 

 

لوگوی شعر سپید


عصرِ ظهور طوفان بود
که جغدها آوازشان را آغاز خواندند !

از شب که ستاره ریخت، مهتاب بی‌تاب شد !
نه تقصیر شکوفه ها بود و نه از غصه‌ی باران
که درد از ریشه بود و بیشه دردمند ...!



نه عطر یاسی را به بوسه روانه کردیم و
نه از بامی، پرواز
که خانه‌ی کوچک ما
نه باغچه داشت و نه بام


آنقدر
سکوت، فریاد و
پیچک هراس، روزگار خفه کرد
که چکاچک هجوم عقربه ها را
نشنیدیم و
شمشادها از کنارمان به سرعت گذشتند ...!

در آنهمه تنهاییِ جاده،
شاخه ها از ما شکستند و
تا ابد،

خاکستر سپردیم به باد ...
که پروانه ها،
برای بلوغ نابالغ مان، شمع روشن کنند !


ما مانده‌ایم و هزاران سال نوری، بی خودمان
دورِ دور ...
دورتر از همه‌ی نیلوفرهایی که لبخند می‌زنند ...!

 

 

لوگوی شعر سپید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">