سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

HadeseRoyesh

 

 

ذکرِ‌ رمزی که شده، در همهْ‌آفاق، شُگون
به « فنارفتِ » دو چشمِ شررِ اهرمنِ عصرِ کنون !

سببِ حادثه‌ی رویشِ جان را تنِ هرغنچه‌ی بردرد گواه
که به امیّد نشستند به انجامِ « برون‌ْآمد »
از این بند سیاه

 

 


آخرش،
بر ملا خواهد ساخت
... !

 

 

 

لوگوی شعر نیمایی سپیده طالبی

 

شیطنت های سحرگاه نسیم
خرمنِ سرخیِ انبوهِ شقایق به گذرگاه سهند
بوسه‌‌ی وسوسه‌ی عشق بهار
به سرْانگشت تمنای دلِ شاخ بلند

به بَرِ چشمه‌ی تسنیمِ پُر از رنگِ شراب
خنده‌ی قایق بادی که فلک را زده بر دور شتاب
پچ‌پچِ قوسِ قشنگی که شده، حلقه بر آب
پرِ سیمرغ که افتاده به تاب ...

ذکرِ‌ رمزی که شده، در همهْ‌آفاق، شُگون
به « فنارفتِ » دو چشمِ شررِ اهرمنِ عصرِ کنون !

سببِ حادثه‌ی رویشِ جان را، تنِ هر غنچه‌ی بر درد، گواه
که به امیّد نشستند به انجامِ « برون‌ْآمد »
از این بند سیاه

 

 

آخرش،
بر ملا خواهد ساخت
... !

 

لوگوی شعر نیمایی سپیده طالبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">