لالایی میخوانم ...
صبحگاهان
سر بر شانهی خورشید نهادم.
اما ...!
از این پس هر شب،
برای کودکان ماه،
تا سکوت صدای سربی صبح،
لالایی با لحن استوار فوارههای سرخ ...