سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

سپید هستم

سپیدانه

DaryaeNoor



کاش میشد تا گذشت از آتش کابوس شب، آنگه گلستان میشدم

جای  بوی  تند  خاکستر،  مشام  زندگی  را  عطر  باران میشدم
 

**********

کاش میشد می‌شکستم هر طلسمی را که بسته‌اند بر اقبال بوم

با  رهایی  بی‌گمان،  «دریای نورِ»   سردرِ  آزادِ  سامان میشدم
 




 


 

لوگوی غزل


کاش میشد تا گذشت از آتش کابوس شب، آنگه گلستان میشدم

جای بوی تند خاکستر، مشام  زندگی  را  عطر  باران میشدم

 

کاش میشد از میان چشم مجروحم گذر میکرد خورشیدِ پگاه

با دو چشمم خوب میدیدم قرارِ خانه را و نقش کیهان میشدم

 

کاش میشد  در مسیر  ردّ سربی که  نشانده‌اند  بر حلقوم ها

سروها میکاشتم، تن‌پوشِ قیّم، ریشه را، تا دیرگاهان میشدم

 

کاش میشد‌ کوخ‌ ها را  پاک کرد  و خانه‌ای با رنگ آرامش کشید

من خودم بی‌شک قلم‌مو،صفحه‌ی نقاشی‌ویا رنگِ‌افشان میشدم

 

کاش میشد قلعه‌ی بیداد، در « آن» چار دیوارش  بریزد  بی‌صدا

طرحِ روی جلدِ «رویِش‌نامه‌ی» دنیایی از گل در زمستان میشدم

 

در  بهار  پیش رو، هرغنچه‌ای همرقص گردد کاش با محبوب خود

من برای داغ بستان‌ها به هرگوشه چنان یک چشمه، جوشان میشدم

 

کشتی مجروح‌ دوران، همسفر میشد اگر با ناخدایی هوشمند

التیام  زخمها را  تا  به  بندرگاهِ  ایمن،  شرطِ  تاوان میشدم

 

نقش می‌انداختم، پیشانی شبزارها را هم  به  مُهرِ «روشنی»

با طلوعِ هر«رهااندیشه‌ای» همراهِ او خورشید اذهان میشدم

 

گر که برخیزند از خوابِ فریبِ شوکرانِ دیوسرها، خفتگان

بزمِ حق‌جوپیشگان  را  همدمِ  گلواژه‌ی نورِ چراغان میشدم

 

تا که رویین‌ْتن شوند اسفندیاران دیارم با عبور از هفت خوان

چشمِ بداندیش  را  اسپند  روی آتشِ «سرتاج»  دوران میشدم

 

کاش میشد می‌شکستم هر طلسمی را که بسته‌اند بر اقبال بوم

با رهایی بی‌گمان، «دریای نورِ»  سردرِ آزادِ  سامان میشدم

 

لوگوی غزل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">