بشنویم ترانهی«رقص سایه ها » را با صدای زیبای بانو « ندا یاسری» برگرفته از شعر نیمایی زیبای «رقص ایرانی» استاد «سیاوش کسرایی»
شعر : سیاوش کسرایی
آواز : ندا یاسری
موسیقی : نایان صحیحی
تنظیم : امیر حقیری
متن کامل شعر ( رقص ایرانی )
چو گلهای سپید صبحگاهی
در آغوش سیاهی
شکوفا شو
بیا برخیز و پیراهن رها کن
گره از گیسوان خفته وا کن
فریبا شو
گریزا شو
چو عطر نغمه کز چنگم تراود
بتاب آرام و در ابر هوا شو
به انگشتان سر گیسو نگه دار
نگه در چشم من بگذار و بردار
فروکش کن
نیایش کن
بلور بازوان بربند و وا کن
دو پا برهم بزن پایی جدا کن
بپر پرواز کن دیوانگی کن
ز جمع آشنا بیگانگی کن
چو دود شمع شب از شعله برخیز
گریز گیسوان بر بادها ریز
بپرداز!
بپرهیز!
چو رقص سایهها در روشنی شو
چو پای روشنی در سایهها رو
گهی زنگی بر انگشتی بیاویز
نوا و نغمهای با هم بیامیز
دلآرام!
میارام!
گهی بردار چنگی
به هر دروازه رو کن
سر هر رهگذاری جستوجو کن
به هر راهی نگاهی
به هر سنگی درنگی
برقص و شهر را پر هایوهو کن
به بر دامن بگیر و یک سبد کن
ستاره دانهچین کن نیک و بد کن
نظر بر آسمان سوی خدا کن
دعا کن
ندیدی گر خدا را
بیا آهنگ ما کن
مَنَت میپویم از پای اوفتاده
منت میپایم اندر جام باده
تو برخیز
تو بگریز
برقص آشفته بر سیم ربابم
شدی چون مست و بیتاب
چو گلهایی که میلغزند بر آب
پریشان شو بر امواج شرابم
سیاوش کسرایی
شعرش زیبا بود.