ترانه : هوش مصنوعی
میان این همه مزّه،
تو آن سردی مطبوعی که میپیچد
خودش را دور طعمِ تندیِ «پونه»
لب آب هراسان از بلندی تا به گندم زار
نسیمی خوشخرامی تو، برای هرم این «گونه»
ترانه : هوش مصنوعی
میان این همه مزّه،
تو آن سردی مطبوعی که میپیچد
خودش را دور طعمِ تندیِ «پونه»
لب آب هراسان از بلندی تا به گندم زار
نسیمی خوشخرامی تو، برای هرم این «گونه»
تو به هر بینش کژخواه اگر چند تحمل کردی
روزهی صبر شکستی و خطا باطل شد
در نهایت به هواخواهی اندیشهی نو
قدمی بر قدم راه، سبد، بر سبدِ نور، فقط حاصل شد...
«کاراپت دِردِریان» با نام ادبی «کارو» متولد ۱۶ آبان ۱۳۰۴ در همدان و درگذشته ۲۷ تیر ۱۳۸۶ در کالیفرنیا نویسنده و شاعر ایرانی ارمنیتبار بود.
کاراپت دِردِریان در ۱۶ آبان ۱۳۰۴ برابر ۶ نوامبر ۱۹۲۵ در شهر همدان متولد شد اما در بروجرد و اراک نیز زندگی کرده بود.آنها بعد مرگ پدر مدتی را در مراغه و تبریز میگذرانند و مدتی بعد به تهران کوچ میکنند.
کارو از نسل نخست شاعران نیمایی است.
میشنویم و میبینیم دکلمهی یکی از اشعار نیمایی زیبای ایشان را با نام « الا ، ای رهگذر ! منگر ! چنین بیگانه بر گورم »
طرح یک پرسش و پاسخ به آن
در شعر « دو سه بیتی قدغن»
اثر سپیده طالبی ،
به قلم خانم دکتر فریبا نوری
مطلب حاضر در ارتباط با شعر (دو سه بیتی قدغن) اثر اخیر سپیده طالبی است که عزیزانِ خواننده میتوانند در پیوندۀ زیر در سایت شعرنو آن را مطالعه بفرمایند:
https://shereno.com/68312/61936/639012.html
و ...
گل قاصد پیِ پرواز به افکار خودست
پنجره بسته دهان، محوِ خیابان شدهاست
آیینه چشم به احوال خودش منجمداست ...
و ادامه شعر....
نفس را حبسکن در سینهات گاهی
به نرمینْبوسهای از چشمگاهِ رویِ پیشانی،
فراخوان نور را آرام
بِدَم بر زخم قلبت تا شرر را دور گردانی همان هنگام ...!
* روز جهانی یوگا Antarāshtriya Yog Divas/ International Day of Yoga) ) ۲۱ ماه ژوئن (۳۱ خرداد ) و نیز۲۱ ماه می میلادی (31 اردیبهشت) به عنوان روز جهانی مدیتیشن، بر اهل فن مبارک باد.
در ادامه متن کامل شعر بهمراه توضیحاتی در خصوص یوگا، مراقبه، چاکرا ها و تحلیل و نظرات چندی از اساتید و دوستان شاعر که در سایت شعر نو، در خصوص این شعر اعلام فرموده اند، ارایه شده است.
گَرد رویا را از آیینه پس بگیر،
از پسِ فوت آخر فقط،
دهانِ دستانِ خستهی امروز، بر میآید و بس.
ذکرِ رمزی که شده، در همهْآفاق، شُگون
به « فنارفتِ » دو چشمِ شررِ اهرمنِ عصرِ کنون !
سببِ حادثهی رویشِ جان را تنِ هرغنچهی بردرد گواه
که به امیّد نشستند به انجامِ « برونْآمد » از این بند سیاه
آخرش،
بر ملا خواهد ساخت ... !